-
جملات عاشقانه
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:14
عاشقانه دستهایش را گرفتم. گرمای عجیبی در سینه جانم را می سوزاند.عطر عجیبی پراکنده بود. حالتی داشتم وصف ناپذیر. گویی توآسمون بودم. به من لبخند می زد و در انتظار جوابش بود. گویی هوش از سرم پریده بود. نبضشوتو دستام حس می کردم. حتم داشتم اون هم همینطوریه. حس می کردم، آسمان،زمین، و همه چیز مال منه . آتیشی تو دلم به پا بود....
-
جملات کوتاه وعاشقانه
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:09
اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟ من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم ... من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پیله بستی... حالا دومین باره که عاشقت شدم اما من هنوز یه کرم سیب هستم و تو یه...
-
جملات کوتاه وعاشقانه
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:08
اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟ من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم ... من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پیله بستی... حالا دومین باره که عاشقت شدم اما من هنوز یه کرم سیب هستم و تو یه...
-
جملات کوتاه وعاشقانه
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:07
اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟ من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم ... من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پیله بستی... حالا دومین باره که عاشقت شدم اما من هنوز یه کرم سیب هستم و تو یه...
-
هیچ وقت فراموشم نکن
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 00:03
نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی .... بخاطر احساسی که برایم پر کردی .... نمی بخشمت.... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی .... بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی .... ومی بخشمت که بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی .... هیچ وقت...
-
شعر عاشقانه عشق یعنی
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:56
عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی در جهان رسوا شدن عشق یعنی مست و بی پروا شدن عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هرچه بینی عکس یار عشق یعنی دیده...
-
من که میدونم
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:42
من که می دونم من که می دونم یه روزی میمیرم از نداشتنت گر چه دیگه عادت شده تو رو از خدا خواستنت من که می دونم آخرش دق می کنم تو بی کسی ولی اینو هم می دونم به داد من نمیرسی من که می دونم دل تو یه قلب ساده نمی خواد حتی واسه یه لحظه هم با دل من راه نمی یاد من که می دونم من مثل زمینم و تو آسمون هیچ وقت بهت نمیرسم اخه زیاده...
-
عاشقی
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:38
عاشقی کی با اشکای تو یه اسمون ستاره ساخت کی بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت کی بود که با نگاه تو خواب و خیال عشق و دید کی بود که واسه تو از همه دنیا دل برید نگو کی بود کجایی بود اون که برات دیوونه بود رو خط به خط زندگیش از عشق تو نشونه بود من بودم اون که دلش رو ساده به پای تو گذاشت اون که واسش بودن تو به غیر غم...
-
چقد سخته عشقت نباشه
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:30
چقدر سخته عشقت نباشه چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته به جاش یه زخم همیشگی به قلبت هدیه داده زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه نفرت بشی حس کنی هنوزم دوسش داری چه قدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیوار تکیه بدی که یـک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له بشه چه قدرسخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی...
-
رمز عاشقی...
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:06
رمز عاشقی... تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟ تو آیا با شقایق بودهای گاهی؟ نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟ تو آیا قاصدکهای رها را دیدهای هرگز، که از شرم نبود شادپیغامی، میان کوچهها سرگشته میچرخند؟ نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی میکند چیزی نمیخواهد و چشمان تو آیا سورهای از این کتاب...
-
ای مهربون عاشق
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:04
در کوچه پس کوچه های شهرغم گم شده بودم ناان به دنبال طنین صدای گرم و پرمهرت به شهر تو رسیدم ،به شهر پر از عشق و صداقت. تو معنای واقعی دوست داشتن را با صبوری به من آموختی. تو مرا به باور رساندی به باور آن همه عشق و زیبا یی. ای مهربون عاشق تو خود زندگی هستی ،من عاشق تر از همیشه دیده در انتظارم. بی تو این قلب عاشق من بی...
-
خدا را دیده ای ایا.....
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:03
تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما، ته قلبت پشیمانی و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز گردی نمی دانی که در را بسته او یا نه؟ یکی با اولین کوبه، به در ، آهسته می گوید: بیا ای رفته، صد بار آمده ، باز آ که من در را نبستم، منتظر بودم که بر گردی و هنگامی که می فهمی دگر تنهای تنهایی رفیقی، همدمی ، یاری کنارت نیست و می...
-
عقاب
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 20:27
مردی تخم عقابی را پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت . عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد . در تمام زندگیش ، او همان کارهایی را انجام داد که مرغها می کردند . برای پیدا کردن کرمها و حشرات ، زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی هم با دست و پا زدن بسیار ، کمی در هوا پرواز می کرد . سالها گذشت و عقاب...
-
قطعات عاشقانه 2
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 04:52
دل اگر بستی ، محکم نبند مراقب باش گره کور نزنی او میرود تو میمانی و یک گره کور چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوری را چگونه بشکنم فاصله های تموم نشدنی جدایی را به وسعت ندیدن نگاهت خستم و طاقت دوری ندارم وقتی دیگه نیست،همش به این فِکر می کنی که بهت فکر می کنه یا نه خواستـن ، همیشه توانستـن نیست... گاهی فقط ، داغ بزرگی است...
-
قطعات عاشقانه 1
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 04:46
هر بار که تورا یاد میکنم گم می شود تکه ای از من ، در من ! همین روزهاست که تمام شوم .. این روزها دلتنگم باور کن این یکی دیگر شعر نیست گـاهــــی لـال مـــی شود آدم حـرف دارد!! ولــ ـــ ـ ـ ـ ـی کلمه نـدارد ... نه اسمش عشق است... نه علاقه... نه عادت...! حماقت محض است... دلتنگ کسی باشی... که دلش با تو نیست...!!! گفتم...
-
همیشه باید یکی باشد!
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 04:40
هَـمیشه بـآید کَسـی باشدکـــہ مــَعنی سه نقطه ی انتهای جملههایت را بفهمد هَـمیشه بـآید کسـی باشد تا بُغضهایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد بـآید کسی باشد کـــہ وقتی صدایت لرزید بفهمد کـــہ اگر سکوت کردی، بفهمد... کسی بـآشد کـــہ اگر بهانهگیـر شدی بفهمد کسی بـآشد کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردی برای رفتـن و نبودن...
-
برد با کیست؟
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 04:38
سرو می نازید و می بالید سخت: از من آیا هست زیبا تر درخت؟ برد با من نیست آیا ؟ من پرند نوبهاری بی خزانم در براست! گل، به او خندید و گفت: از تو زیبا تر منم ، کز رنگ و بوی تاج نازم بر سراست! چهره نرگس به خودخواهی شکفت، چشم بر یاران خام اندیش ، گفت: دست تان خالی است در آنجا که من ، دامنم سرشار از گنج زر است! ارغوان آتشین...
-
2
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 04:35
مانده ام بر سر دو راهی دو راهی ای که تو آن را ساختی مانده ام اینجا... کدام راه را بروم....؟ یک راه بی تو رفتن ... بی تو بودن... بی تو مردن... یک راه دیگر بی تو نرفتن... با تو بودن... با تو ماندن... دلم... بازهم دلم.... راه دوم را نشانم می دهد اما با تو چه کنم؟؟؟ تویی که مدتهاست از راه اول گذشتی و رفتی...
-
1
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 04:32
گاهی که نگاهی به اطرافم می کنم دیوانه می شوم... از نگاه هایی که هیچکدام شبیه به نگاه تو نیست... بغض می کنم چشمانم را می بندم و به یاد نگاه های عاشقانه ات قطره اشکی را روانه ی گونه های خشکیده ام می کنم...